حاشیههای شاعرانه سفر پزشکیان به تاجیکستان؛ شعر در متن زندگی اینمردم جا دارد
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: روزهای گذشته بود که دیدار دکتر مسعود پزشکیان و امامعلی رحمان رئیس جمهور تاجیکستان و شعرخوانی در نشست خبری مشترک روسای جمهور ایران و تاجیکستان، مورد توجه رسانهها و اهالی فرهنگ و ادب قرار گرفت. اما شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد که در این سفر یک هیئت فرهنگی شامل شاعران و پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی نیز همراه با رئیس جمهور به تاجیکستان سفر کرده بودند.
لیلا حسیننیا شاعر جوان تبریزی از جمله کسانی است که همراه با رئیس جمهور به تاجیکستان سفر کرده است. به بهانه این سفر و اتفاقات ادبی که در حاشیه سفر ریاست جمهوری به کشور تاجیکستان رقم خورد، سراغ لیلا حسیننیا رفتیم تا بیشتر درباره این سفر و اتفاقات شعری آن صحبت کنیم.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
* خانم حسیننیا شما از شاعرانی بودید که همراه با رئیسجمهور به تاجیکستان رفتید و در برنامههای ادبی و فرهنگی این سفر شرکت کردید. درباره این اتفاق و همراهی شاعران با رئیس جمهور در سفر تاجیکستان صحبت میکنید؟
سفر آقای پزشیکیان به تاجیکستان یک هیئت اقتصادی پر و پیمان داشت و یک هیئت فرهنگی خوب که فکر میکنم هماهنگی حضور شاعران و پژوهشگران را فرهنگستان زبان و ادب فارسی انجام داده بود. دلیل حضور هیئت فرهنگی هم بازگشایی مجدد «پژوهشگاه فرهنگ زبان فارسی تاجیکی» در تاجیکستان بود.
البته این پژوهشگاه سالیان طولانی در تاجیکستان در حوزه زبان فارسی تاجیکی کار کرده بود، اما مدتی بود که فعالیتش متوقف شده بود. فکر میکنم از جهت مالی و این نوع مسائل به مشکل خورده بودند و مدتی فعالیت نداشتند. سفر آقای پزشکیان بهانهای شده بود که این پژوهشگاه دوباره آغاز به کار کند.
* این پژوهشگاه دقیقا چه فعالیتی در حوزه زبان فارسی دارد؟
هدف این است که در حوزه گویش فارسی تاجیکی در تاجیکستان پژوهش کند و این پژوهشها هم به دو رسمالخط فارسی و سیریلیک منتشر شود تا همه بتوانند این آثار را مطالعه کنند. همچنین گویا این پژوهشگاه برنامه دارد بخشی از شعر معاصر و آثار شاعران جوان ایران را هم با دو رسمالخط فارسی و سیریلیک در تاجیکستان منتشر کند. مردم تاجیکستان خیلی به شعر علاقه دارند و هنر نخست و مهم و اساسی آنها شعر است. با اینهمه شعر معاصر ما خیلی به آنها نرسیده است. تا حدی ادبیات معاصر ما را میشناسند ولی شعر جوان ما را نه. هدف این پژوهشگاه این است که پیوند قویتری با شعر امروز ایران برقرار کند.
* چه کسانی در این سفر همراه شما بودند؟ در چه برنامههای ادبی شرکت کردید؟
چهرههای مؤثری مثل خانم دکتر مریم حسینی استاد برجسته رشته زبان و ادبیات فارسی، و آقای دکتر علیرضا رحیمی عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی همراه با ما بودند. از شاعران هم آقای افشین علاء، سعید بیابانکی، حامد عسگری و من حضور داشتیم. آغازگر برنامههای سفر ما نشست شاعران ایران و تاجیکستان بود که با حضور وزیر فرهنگ تاجیکستان خانم «مطلوبه خان ستاریان» و آقای سیدرضا صالحی امیری وزیر میراث فرهنگی و گردشگری ما برگزار شد. این جلسه، جلسه پرباری بود و با استقبال عجیب و غریب مخاطبان تاجیکی همراه بود. من باور نمیکردم این تعداد مخاطب حدود سه ساعت بنشینند و شعرخوانی شاعران ایران و تاجیکستان را با لذت گوش کنند. بعد از این نشست افتتاح پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی با حضور وزیر فرهنگ تاجیکستان خانم مطلوبه خان ستاریان و آقای صالحی امیری برگزار شد. همچنین آکادمی علوم تاجیکستان نشست بسیار مفیدی با حضور پژوهشگران ایران و تاجیکستان داشت که سخنرانیهای خیلی خوبی در آن صورت گرفت. به ویژه آقای دکتر علیرضا رحیمی سخنرانی خیلی خوبی درباره اهمیت نسخ خطی تاجیکستان داشتند.
میدانید که نسخ خطی در ایران خیلی مدون و منظم است و ما خیلی راحت میتوانیم به کتابخانههای ملی، مجلس و آستان قدس دسترسی داشته باشیم، اما این امکان برای نسخ خطی که در تاجیکستان به زبان فارسی وجود دارد، امکانپذیر نیست. من از خانم حسینی و آقای رحیمی سوال پرسیدم و آنها گفتند عملاً امکانش نیست که به نسخ خطی تاجیکستان دسترسی پیدا کنیم؛ چون این کتابها مرتب و منظم و فهرستبندی نشدهاند. پیشنهادی که آقای رحیمی در سخنرانی مطرح کرد این بود که در حوزه نسخهبرداری بین ایران و تاجیکستان یک همکاری صورت بگیرد. از آن جمله این که از نسخههای خطی تاجیکستان نسخهبرداری الکترونیکی شود و دسترسی علمی به آنها راحتتر باشد.
* یکی از برنامههای شما حضور در شهر حصار تاجیکستان بود که شهری تاریخی و فرهنگی در این کشور است. درباره برنامههای ادبی که در شهر حصار داشتید هم بگویید. استقبال شاعران حصار از شما در نشست شعرخوانی که در این شهر داشتید چگونه بود؟
همانطور که گفتید حصار شهری تاریخی است که قدمتش به دوره سامانیان میرسد و قبل از آن هم تاریخچه بزرگی دارد. حصار یک شهر فرهنگی بسیار مهم در تاجیکستان است و ما مهمان شهردار آنها بودیم. در حصار استقبال خیلی عجیب و غریبی از شاعران ایران داشتند که برای ما هم تازگی داشت. در آثارخانه ملی تاجیکستان، یا همان موزه ملی، میزبان ما بودند و ما در کنار بحثهای شعری و ادبی، از این موزه هم بازدید داشتیم. بعد هم در ضیافت ویژه معاون وزیر فرهنگ تاجیکستان آقای «دولت صفر» شرکت کردیم. آقای دولت صفر خودشان هم شاعر هستند و ارتباط خیلی خوبی با شاعران دارند. من ایشان را از قبل میشناختم، چون تاجیکها زیاد به تبریز میآمدند و گاهی با این عزیزان تعامل داشتیم. به دلیل اینکه «کمال خجندی» از شاعران و عارفان سرشناس خجند تاجیکستان در تبریز دفن است، تاجیکها زیاد به تبریز میآمدند. کمال خجندی برای تاجیکیها خیلی اهمیت دارد و حضور این شاعر در تبریز خودش فرصتی برای تعاملات فرهنگی است.
* پس این اولینبار نبود که با شاعران تاجیکی روبرو میشدید.
بله. بارها خانم گلرخسار، خانم فرزانه خجندی، آقای وهابزاده و این دوستان را در تبریز دیده بودم. اما این سفر پیوندها را استوارتر و بهانهها را برای ارتباطات بیشتر کرد. واقعاً استقبال مردم و مسئولان تاجیکستان از ما فوقالعاده بود. ما مهمان معاون وزیر فرهنگ تاجیکستان بودیم که برای شاعران مهمانی ویژهای در نظر گرفته بودند و این برای من خیلی جالب بود. چون معمولاً وقتی یک هیئت اقتصادی بلندپایه همراهِ رئیس جمهور است، توقعی نیست که تا این حد از هیئت فرهنگی استقبال شود. ولی تاجیکها نشان دادند که فرهنگ برای آنها خیلی مهم و اساسی است.
* نقش شاعران را در هموار کردن تعاملات بین ایران و تاجیکستان چهقدر جدی میدانید؟
اگر ایران میخواهد در تاجیکستان حرکتی در جهت گسترش روابط داشته باشد، بهترین مسیر آن بهرهمندی از شاعران و همکاریهای فرهنگی است. چون ما یک زبان و فرهنگ مشترک داریم. فکر کنم تاجیکستان تنها کشوری است که ما برای حضور در آنجا نیاز به تغییر زبان و تغییر بافت ذهنی و فرهنگی نداریم. ما اشتراکات فرهنگی زیاد و خاطرات مشترک فراوانی در تاریخ ایران و تاجیکستان داریم. ضمن اینکه تاجیکها بسیار از ایرانیها سپاسگزار هستند که نخستین کشوری بوده که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخته است. این خیلی برایشان اهمیت دارد و ما این مسأله را مدام در هر دیداری با هر سطحی از مسئولان فرهنگی این کشور داشتیم، میدیدیم.
بارها این را یادآوری میکردند که شما اولین کسانی بودید که استقلال ما را به رسمیت شناختید و جنگهای داخلی ما به کمک شما به پایان رسید. همه این اشتراکات مسیرهایی برای ایجاد ارتباط بین ایران و تاجیکستان هستند. مردم تاجیکستان بسیار ایرانیها را دوست دارند و این موقعیت خیلی خوبی است که به تاجیکستان نزدیک شویم و تعاملات فرهنگی و اقتصادی را افزایش دهیم.
* از نظر کیفی شعر تاجیکستان چگونه است؟ اگر بخواهید مقایسهای با شعر معاصر ایران داشته باشید، در چه جایگاهی قرار میگیرند؟
شعر تاجیکستان در شعر فارسی بسیار بسیار پیشرفته است. یکی از دلایلش این است که تشکلهای خیلی خوبی دارند. «اتفاق هنرمندان تاجیکستان» یک تشکل نیرومند است و در حوزه شعر کارهای جدی میکنند و واقعاً پیشرو هستند. ضمن اینکه علاقه بسیاری زیادی هم به شعر دارند. یکی از جلسات شعرخوانی ما و شاعران تاجیک در شهر دوشنبه بود، اما شاعران بسیاری از شهر خجند که فاصله زیادی با دوشنبه دارد در این برنامه شرکت کردند. خجند در تاجیکستان مثل شیراز در ایران است؛ شهری ادبی و فرهنگی که پایتخت فرهنگی تاجیکستان هم محسوب میشود. شاعران زیادی از خجند خودشان را به دوشنبه رسانده بودند تا در کنار شاعران ایران شعر بخوانند. وقتی شاعران تاجیک شعر میخوانند متوجه میشوی که اینها مدام در حال کشف فضاهای جدید هستند. با اینکه خودشان شعرهای تر و تازهای دارند، علاقهشان به همنشینی با شاعران ایرانی خیلی زیاد است. یک نکته مهم و جالبی که در شعر تاجیکستان قابل الگوگیری است، توجه به مسأله «میهن» است. هر شعری که این عزیزان میخوانند دو تا مضمون اساسی دارد؛ یکی میهن و دیگری مادر.
درباره میهنپرستی، ملیگرایی، وطن و زبان فارسی بسیار جدی و غیرتمند هستند. مثلاً شاعران جوانی در تاجیکستان هستند که بدون آنکه کسی به آنها بگوید، به صورت خودجوش برای زبان فارسی شعر نوشتهاند. موضوع و مقام «مادر» هم برایشان خیلی برجسته است؛ نه به اندازه ما در ایران و شعر فارسی داخل ایران، ولی از موضوعات خیلی مهم در شعر و فرهنگ آنها موضوع مادر است. همین دو محور میتواند پلی برای گفتگوی فرهنگی بین شاعران ایران و تاجیکستان باشد.
* درباره شعر و شاعران تاجیکستان نکاتی گفتید تازگی داشت. فکر میکردم به خاطر خط سیریلیک، توجه و انس با شعر در تاجیکستان بسیار کم شده است. درباره شاعران شاخص تاجیکستان بیشتر توضیح میدهید؟ مثلاً آنها شاعرانی مثل منزوی، بهمنی، اخوان، علی معلم و… دارند؟
بله. خانم گلرخسار یک شاعر مطرح است که اگر بخواهیم مثلاً یک نظیر برای ایشان در ایران انتخاب کنیم، در حد آقای بهمنی برای مردم تاجیکستان مهم است. همچنین خانم فرزانه خجندی برای آنها مثل حسین منزوی یا سیمین بهبهانی برای ماست. یعنی چهرههایی را دارند که همین امروز و همین الآن بشود آنها را بهعنوان چهره جریانساز در شعرشان مثال زد. بنا بر این، من احتیاط میکنم و میگویم اگر شعر تاجیکستان از شعر ما جلوتر نباشد، عقبتر هم نیست و به اندازه شعر ایران پویایی و حرکت دارد. اینطور نیست که در رودکی مانده باشند. البته آنها رودکی را بسیار میپرستند و در هر موسیقی که در تاجیکستان شنیدیم، یکی دو بیتی از رودکی هم در آن بود. اما اینطور نیست که در رودکی مانده باشند و درجا زده باشند. در همین سفر چند نفر از شاعران تاجیک کتابهای شعرشان را به من دادند تا بخوانم. چندتا از آنها به خط سیریلیک بود که من نتوانستم بخوانم ولی یکی دو تا از آنها خط فارسی هم داشت. ضمن اینکه شعرهای خوبی از آنها در نشستهای مشترک شنیدیم.
* چرا کتاب شعر را به دو رسمالخط فارسی و سیریلیک منتشر میکنند؟
برداشت من از چاپ دوخطه کتابهای شعر این است که میخواهند این ارتباط ایجاد شود و ما هم در ایران شعر آنها را بخوانیم. شاعران تاجیکستان ایران را به عنوان یک وطن، یا به عبارت بهتر یک وطن فرهنگی میدانند. این خیلی مهم است. اگر به این علاقهها و پیوندها توجه کنیم، از همهنظر اتفاقات خوبی برای ایران و تاجیکستان میافتد. من به آینده پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی خیلی امیدوار هستم. وزارت فرهنگ ما و سفارت ما در تاجیکستان باید این تعاملات را خیلی جدی بگیرند و از هرگونه تعامل فرهنگی بین این کشور استقبال کنند.
البته ما یک دورهای ارتباطات خیلی خوبی با شاعران و ادیبان تاجیکستان داشتیم؛ خود من بارها و بارها میزبان شاعران تاجیک بودم، اما این ارتباط در سالهای اخیر کمرنگ شده است. این ارتباط به هر دلیلی که قطع شده، باید دوباره برقرار شود. میدانیم که در کشور ما خیلی وقتها پولها در جاهای اشتباه خرج میشود. آیا واقعاً ما بودجهای نداریم که روی چنین مسأله مهمی مثل زبان و ادبیات فارسی سرمایهگذاری کنیم؟
* اگر بخواهید این سفر را در یکی دو جمله شرح دهید، چه میگویید؟ درباره شعر تاجیکستان چه آموختید که تازگی داشت؟
حقیقتش شاعران در تاجیکستان به اندازه یک قدیس و الهه پرستیده میشوند. شاید باورتان نشود، ولی استقبالهایی که از ما به عنوان شاعران ایرانی میشد، خیلی خوب و همدلانه و صمیمی بودند. اولاً مردم تاجیکستان ایرانیها را خیلی دوست دارند که بحث آن جداست؛ یعنی شما به عنوان ایرانی هر جایی که در تاجیکستان حضور داشته باشی، یک محبوبیت خاصی داری. وقتی شاعر بودن بر این محبوبیت افزون میشود، این رابطه محبتآمیز و قلبی چندبرابر میشود. این شکلی است که حتی پول خرید را هم از شما نمیگیرند. شعر در متن زندگی مردم تاجیکستان حضور دارد و کودکانشان از رودکی شعر میخوانند. در کل تاجیکستان کشور شعر است.
* یکی از شیرینیهای این سفر هم شعرخوانی رؤسای جمهور ایران و تاجیکستان بود که مورد توجه قرار گرفت.
بله. این نشان میدهد با شعر میتوان راهها را هموار کرد و بین ایران و تاجیکستان تعاملات فرهنگی و رسانهای بسیاری را شروع کرد. به شرط اینکه یک برنامهریزی دقیق صورت بگیرد و جدیتی در کار باشد.